آموزشی | ||
شیوه های تفسیری
تفسیر از ماده ((فسر)), به معنای ایضاح و تبیین گرفته شده است. در مورد این كلمه در قاموس قرآن آمدهاست : ((فسر: ایضاح و تبیین؛فسرالشیء:بینه و اوضحه)).
تفسیر قرآن به این معنا, بیان اراده الهی به شكل كاملا روشن است.. تفسیر اگر براساس قرآن و سنت قطعی باشد,یعنی قرآن را با حدیث صحیح و با خود قرآن تفسیر كند,صحیح است و اگر مبتنی بر تفسیر به رای باشد, و ایات قرآن را بر نظر و عقیده خود حمل كند, در روایات از آن نهی و نكوهش شده است؛ مگر آنكه نظر خود را به طور قطع به قرآن نسبت ندهد بلكه بطور مثال بگوید :((چنین به نظر میرسد ولی مراد واقعی پیش خدا و برگزیدگان اوست)).1
تفسیر در حقیقت بیان معانی ایات قرآن مجید و كشف مقصود و مضمون آنهامی باشد و آن را یكی از دغدغههای جامعه اسلامی از زمان نزول قرآن برآن می باشد از آغاز نزول قرآن تاكنون شیوه های تفسیری گوناگونی رواج داشته است. طبقه اول مفسران, قرآن را به شیوه روایی تفسیر و به ذكر روایات رسول اكرم(ص) و بیان مختصری از جنبه های ادبی و شان نزول آنها اكتفا میكردند. اما فتوحات و گسترش قلمرو اسلامی و عوامل دیگری از این دست موجب آشنایی مسلمانان با فرقههای جدید و آشنایی آنان با فلسفه یونان و رواج اندیشههای صوفیانه در بین آنان گشت و تفاسیر رنگ جدیدی به خود گرفت و تفاسیر كلامی و فلسفی نیز عرضه گردید.و با تفسیر نقد قدیم گماشته شود
با ظهور مسائل جدید در جهان اسلام , جبهه گیری های گوناگونی در مقابل آنها پدید آمد و به دنبال آن فرقههایی پدیدآمدند كه قرآن را بر اساس مبانی فكری خود تفسیر میكردند. اختلاف در شیوههای تفسیری بهخصوص در بین متكلمان , فلاسفه و متصوفه مشهود است, بسیار تفاوت است بین اینكه ببینیم قرآن چه میگوید با اینكه تلاش كنیم قرآن را برمعنای خاصی تطبیق دهیم. در شیوه نخست, باید هر ذهنیتی را كنار بگذاریم و تنها ببینیم از قرآن چه میفهمیم. ولی در روش دوم, برخی مطالب غیربدیهی را اساس قرارداده,قرآن را طبق آن معنی میكنند. مسلم است این عمل بحث از معانی واقعی قرآن نخواهد بود..3
تاریخچه تفسیر علمی
یكی دیگر از شیوههای تفسیر, تفسیر علمی قرآن است. در مورد این كه چگونه این شیوه تفسیری جای خود را در میان سایر شیوههای تفسیری بازكرد می شود گفت که در دورههای اخیر مسلك تازهای بر مسلكهای سابق افزوده شد و آن اینكه جمعی از كسانی كه در زمره مسلمانانند بر اثر سر و كار داشتن با مطالعات علوم طبیعی كه بر اساس حس و تجربه بنا شده و علوم اجتماعی كه متكی به آمارهای حسی است, تمایل به مذهب فلاسفه حسی اروپا یا مكتب اصالت كار (عمل) پیدا كردند... روی این زمینه گفتند حقایق دینی نمی تواند با اصول علمی (اصولی كه همه موجودات را مادی یا از خواص ماده میداند) مخالفت داشته باشد. بنابراین چنانچه در مطالب دینی موضوعاتی برخلاف علوم دیده شود, مانند عرش و لوح و قلم, حتما باید از طریق قوانین مادی توجیه شود)). اما این گفته از جهتی قابل نقد است و آن اینكه اگر پیامبر(ص) و خلفا الراشدین وامامان تفسیر علمی دست نزدهاند به این دلیل نیست كه با این شیوه مخالف بودهاند بلكه از این جهت بوده كه جامعه آن روز از لحاظ علمی پیشرفت چندانی نداشت و با بعضی فرضیههای ناصحیح و خرافی روبه رو بود. از این رو, اگر خلفا الراشدین وامامان و میخواستند به این كار دست زنند, ابتدا میبایست به تفصیل قوانین علمی را بیان كنند و سپس به تفسیر علمی ایات را بپردازند و این كار مجال بسیاری میطلبید و پرداختن به آن سبب میشد كه از بحث در مورد ضروریات و اصول وچارچوب دین بمانند.
با توجه به این نكات و از آنجا كه ارائه تفسیرهای علمی به پیدایش مبحثی با عنوان اعجاز علمی قرآن انجامیده است, به نظر میرسد این بحث قابل پژوهش و بررسی است, تا روشن شود كه ایا اصولاً طرح برخی از نكتههای علمی در متن قرآن میتواند به مثابه اعجاز تلقی شود یا نه.
مفهوم اعجاز علمی قرآن
هرگونه تعریفی كه از اعجاز علمی ارائه شود طبعاً , باید با تعریف اعجاز و معجزه همسو باشد. به بیان دیگر تمام شروطی كه در تعریف معجزه آمده باید در مسائل علمی قرآن نیز حاضر باشد تا اطلاق لفظ "اعجاز" برآن مسائل صحیح بنماید..
در لغت "اعجاز" یعنی عاجز كردن و در اصطلاح عبارت از هر عملی است كه از كسی با ادعای پیامبری و برای اثبات ادعای او صادر شود و همگان از آوردن آن ناتوان بمانند و تایید كننده صدق او در ادعایش باشد. دانشمندان برای معجزه , ویژگیهای دیگری نیز از قبیل قابل تعلیم نبودن, مطابق با امر موعود بودن و ... بر شمردهاند.
با توجه به مطالب فوق, اعجاز علمی قرآن نیز تنها باید از طریق خرق عادت صورت گرفته و به قدرت مافوق بشری نیاز داشته باشد. برای كشف این جنبهها باید تحدی شود؛یعنی تمام كسانی كه ادعا میكنند میتوانند مسئله را كشف كنند باید به مبارزه فراخوانده شوند و در نهایت اثبات شود كه راه كشف آن برهمگان بسته است و هیچ كس قدرت كشف آن را ندارد.
بر این اساس به نظر میرسد چنانچه بخواهیم مسائل علمی قرآن را با این ملاك بسنجیم, هیچ یك از آنها حائز شروط اعجاز نباشد؛ زیرا مشاهده میشود بعضی مسائل علمی جدید, در هزار و چهارصد سال پیش در قرآن مطرح بوده است. این مطلب بیانگر آن است كه كشف آن مسئله برای بشر, جنبهی خرق عادت نداشته و رسیدن به آن از اصل برای بشر میسر بوده است. همه مسائل علمی جدید كه در قرآن آمده است و آن دسته از مسائلی كه بشر هنوز موفق به كشف آنها نشده و احتمالا در قرآن به آنها اشاره رفته است دارای اعجاز نیستند, زیرا راه كشف آنها , مافوق بشری نبوده و راه فهمیدن آن از مجرای طبیعت و تجربه میسر است. نكته قابل تأمل و تحسین آن است كه قرآن نخستین بار بعضی مسائل را كه تا عصر نزول و مدتها بعد برای بشر نامكشوف بوده, از پیش بیان داشته است.
عدم انحصار ابعاد گوناگون قرآن به جنبه های علمی
قرآن كتاب علوم طبیعی نیست و نمی توان از آن انتظار داشت كه چون برخی ایات مرتبط با مسائل علمی در آن آمده, پس كوچكترین علوم و جزئیترین مباحث در آن مطرح شده باشد؛ مثلا به علم تشریح پرداخته و تمام بیماریها را معرفی و سپس علائم و راههای درمان آن را بیان كردهباشد. زیرا قرآن برای این هدف نازل نشده است. قرآن آمده است انسان را به سوی زندگی سعادتمند و جاوید هدایت كند و او را به نیروهای درونیاش آگاه كند . قرآن نازل نشده است تا صرفا به بیان پارهای علوم خاص و علوم طبیعی بپردازد و دائرهالمعارفگونه باشد.از این رو, اگر می بینیم كه قرآن خود را ((تبیانا لكل شی)) معرفی میكند منظور این است كه هرچه را كه برای رسیدن به این هدف برای انسان لازم است, آورده است..7
اهمیت اشتمال قرآن بر جنبههای علمی در این است كه درمییابیم قرآن مسائلی علمی را كه به تازگی بشر به آن دست یافته, مدتها پیش مطرح كرده است.
چرا قرآن مشتمل بر مسائل علمی است؟
در پاسخ به این پرسش كه چرا در قرآن مسائل علمی مطرحشده , به دو نكته اشارهمیكنیم:
1ـ خداوند با علم خود میدانسته كه اگر این كتاب فقط به جنبه های دینی بپردازد در اینده مردمی خواهند آمد و میگویند, دیگر عمر دین به پایان رسیده است؛ حالا كه بشر خودش میتواند پرده از اسرار علوم بردارد, دیگر نیازی نیست كه به دین متوسل شود. بنابراین خدوند برای این كه راه را بر این گروه ببندد,برخی جنبههای علمی را در این كتاب گنجانده است. استناد به این ایه میتواند تا حدودی این نكته را تایید كند: ((سنریهم ایاتنا فی الافاق و فی انفسهم حتی یتبین لهم انه لحق))؛ یعنی به زودی ایات خود را در آفاق و انفس به ایشان نشان می دهیم تا بر ایشان روشن شود كه همانا قرآن حق است. در اینجا توجه به ((س)) به معنای به زودی در كلمه ((سنریهم)) قابل توجه به نظر میرسد. .8
2ـ شكی نیست كه دعوت اسلام فقط ویژه قوم عرب نیست . قرآن به این نكته این طور اشاره میكند که پیامبر فقط برای قومی نیست همچون پیلمبر قرآن هم خاص قومی نمی باشد: ((و ما ارسلناك الا رحمه للعالمین)) ,((و ما ارسلناك الا كافه للناس بشیرا و نذیرا ولكن اكثرالناس لایعلمون)). از سویی اعجاز بلاغی قرآن فقط برای كسانی قابل درك است كه از تمام زیر و بم زبان عربی آگاه باشند. از طریق ترجمه هم نمیتوان این اعجاز را منتقل كرد, زیرا در ترجمه زبانی به زبان دیگر, همه ویژگیهای زبانی را نمیتوان انتقال داد. از طرفی چون دعوت قرآن عمومی است نمیتوان از همه مردم دنیا خواست كه ابتدا زبان عربی را نیك بیاموزند تا بتوانند اعجاز قرآن را درك كنند. دعوت قرآن عمومی و همگانی است و استدلالات و وجوه اعجاز آن نیز باید همه فهم و فراگیر باشد؛نه این كه فقط مخصوص قوم خاصی باشد.
مسائل علمی یكی از همین دست استدلالهاست كه به هرزبانی ترجمه شود, همه مفهوم و معنای خود را كاملاً دربردارد و چیزی از آن فروگذار نمیشود. .9
تا چه حد میتوان ایات قرآن را بر مسائل علمی تطبیق داد؟
جواب این سوال بسیار با اهمیت است. زیرا نتیجهای كه یك تطبیق میتواند داشته باشد در رد حقانیت قرآن و یا تایید آن نقش دارد. طبق نظر بسیاری از دانشمندان , در تطبیق باید دو نكته را مورد توجه قرار داد:
الفـ ایات را بر مسائل علمی اثبات شده و قطعی تطبیق دهیم؛ یعنی, تطبیق ایات بر فرضیات غیراثبات شده , غلط است؛ زیرا فرضیه چیزی است كه هنوز درستی آن اثبات نشده.10 در حالی كه ما معتقدیم كه قرآن چیزی از سنخ قانون است و قانون نیز بیانگر مسائل محكم و استوار است. لذا چنین مقایسه ای از اصل اشتباه است؛ زیرا دو چیز را كه اصلا سنخیتی با هم ندارند با هم تطبیق دادهایم. علم برای اثبات خود باید راه خود را طی كند و اثبات مسائل علمی از حیطه وظیفه قرآن خارج است. قرآن هم برای اثبات حقانیت خود باید راه خود را برود. اگر قرآن برخی مسائل علمی را هم مطرح كرده تنها به خاطر تأمین هدف تربیتی آن است نه این كه صرفا بخواهد مهر تاییدی باشد برای انواع گوناگون علوم.
بـ بیان قرآن در رابطه با مسائل علمی باید روشن و واضح باشد..11 , و آشكارا به نكته علمی خاصی اشاره كرده باشد؛ درست مثل مقالات علمی تا چنانچه فرضیهای بعدها غلط از آب درآمد ایاتیكه برای اثبات آن آوردهاند و در نتیجه حجیت قرآن زیر سوال نرود.
نتیجه بحث
اعجاز علمی قرآن به معنی مسائل علمی مطرح شده در قرآن است كه دارای تمام ویژگی های معجزه باشد. با توجه به این تعریف , از آنجا كه مسائل علمی توسط بشر قابل رد یا اثبات است, پی بردن به آنها جنبه فوق بشری ندارد و معجزه به شمار نمیرود. آنچه از یك كتاب آسمانی انتظار میرود ارائه برنامهای هدایتی برای زندگی است نه بیان مسائل علمی. مگر آنجا كه طرح این مسائل در خدمت این هدف باشد. بر همین اساس, قرآن برای توجه دادن انسان به عظمت كتاب آسمانی, بعضی مسائل علمی را در لابلای ایات و سوره های خود بیان كرده كه بشر مدتها بعد از نزول قرآن به آنها پی برده است .
هم چنین در تطبیق مسائل علمی با قرآن, باید توجه داشت كه این امر به تقابل ایات قرآن با اصول ثابت شدهی علمی منجر نشود. زیرا این امر چه بسا ممكن است به خدشه دارشدن حجیت قرآن و سستی اعتقاد مومنان به قرآن گردد. اندیشه بیشتر در قرآن موجب افزایش شناخت از خداوند می شود انشا الله با توجه بیشتر به آن بتوانیم در راستای دین بهتر قدم برداریم انشا الله حوزه علمیه عرفانی بایلر التماس دعا
[ پنجشنبه 8 فروردین 1392 ] [ 12:42 ب.ظ ] [ اسماعیل سارلی ]
|
||
[ طراحی : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |